بسم رب الرفیق

سر نماز بودم. از معدود ثانیه هایی که به زور با خدای خودم خلوت میکنم. رکعت دوم، بین قنوت و رکوع، انگار که زورِ دست هایِ نسیان نرسیده باشه، یاد تو از لابلای خاطرات خاک خورده خودش رو کشید بیرون! وقتی به خودم اومدم سلام آخر نماز بودم.


+
با وجود همه کم لطفی ها، ممنونم از نسیان!


پ.ن

برگ زردی با سماجت شاخه را چسبیده بود
دست‌های خویش و دامان توام آمد به یاد
سهیل محمودی


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

EVERYTHING ABOUT COMPUTERS kaspyn شرکت ام آی ام برند بهار اومده موزیک روز و دانلود آهنگ جدید مجموعه طراحی گرافیک گرگ تنها نماشويي Kenny